انواع شیطان پرستی از نظر ایدئولوژی
شیطانپرستی فلسفی
این شاخه از شیطان پرستی را به طور غیر رسمی منتسب به آنتوان لاوی میدانند. در نظر شیطانپرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطانپرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطانپرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نیستند و به زندگی غیرمادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند. البته زندگی این گروه از شیطانپرستان عاری از مسائل ماورایی و معنوی نیست. در نظر شیطانپرستان فلسفی، هر شخص خدای خویش است.
شیطانپرستی لاویی
این نوع از شیطانپرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوان شزاندر لاوی (Anton Szandor LaVey)بر اساس کتابش "انجیل شیطان" و دیگر آثارش شکل گرفته است. لاوی موسس کلیسای شیطان (1966) و تحت تأثیر نوشتههای فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک د سید، ویندهام لویس، چارلز داروین، آمبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بوده است.
شیطان در نظر لاوی موجودی مثبت بود. وی در حالی که تعالیم خداجویانه کلیسا را مورد تمسخر قرار میداد به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی نداشت.
یک شیطانپرست لاویی، خود را خدای خویش میداند. آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلو برنده به سمت شیطانپرستی است. یک شیطانپرست لاویی معتقد است کسانی که خودشان را شیطانپرست میدانند باید به طرز فکر گروهی شیطانپرستان وفادار بوده و آن را از لحاظ اخلاقی قبول داشته باشند، و ازگرایشهای انفرادی بپرهیزند. از این به بعد باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند و باید در بشر دوستی خود، بدون تامل عمل کنند.
شیطانپرستی دینی
اگرچه ضروری است که متذکر شویم اینکه اساساً آیا میتوان شیطانپرستی را دینی خواند، محل سوالهای جدی است، لکن با توجه به اینکه در اغلب کشورها چنین دستهبندی ارائه شده است از عنوان "شیطانپرستی دینی" عیناً استفاده میشود.
مبنای بنیادین این نوع از گرایش به شیطانیسم، پرستش یک نیروی ماوراء الطبیعه اساطیری و یا چند خدایی میباشد. عمده پیروان آن به خدایان رم باستان، الهههای شرقی و... گرایش دارند . اما رکن اصلی این نوع نیز مانند سایر انواع تاکید بر پرورش استعدادهای شخصی انسان و در حقیقت خودپرستی است. (نحوه ورود و شکل گیری گروههای شیطانپرستی در ایران (1)، خبرگزاری فارس، 11/10/86)
از آنجا که این گروه از شیطانپرستان خود را بسیار قدیمی و قدیمیتر از بقیه میدانند، نام شیطانپرستی سنتی را برای خود انتخاب کرده و به شیطان پرستان فلسفی، شیطانپرستان معاصر میگویند.
شیطانپرستی گوتیک (شرپرستی)
این فرقه از شیطانپرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشوند. این نوع شیطانپرستان معمولاً به اعمالی از قبیل خوردن نوزادان، قربانی کردن دختران باکره و نفرت از مسیحیان متهم هستند. این طرز فکر در کتاب "مالیوس مالیفیکاروم" دسته بندی شده است. مالیوس مالیفیکاروم کتابی است که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (1490 م) تالیف شد. این کتاب حاوی مطالبی از جنگیری و جادوگری و مطالبی خرافی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب، "پتک جادوگران" است.
شیطانپرستی گوتیک شباهت زیادی به جادوگری دارد. دنیای آن پر از افسانههای گوناگون، شیاطین متعدد و افراد مختلف، خصوصا جادوگران، است.
در دنیای امروز کشورهای مختلفی مانند امریکا، انگلیس، آلمان و حتی چین دارای کلیسای شیطان هستند. بر خلاف ادعای شیطانپرستان جدید که بر اساس متون انجیل شیطانی بر عدم کودکآزاری و آزار حیوانات پافشاری میکنند اما وحشتناکترین اعمال توسط آنها تنها برای مقابله با دستورات الهی انجام می شود. (جامعهشناسی شیطانپرستی، مریم سعادتی، پایگاه اینترنتی جامعهشناسی ایران)